خودکشی در لوکس بلاگ

خودکشی د ر فیس بوک

۱۳۹۱ فروردین ۲۳, چهارشنبه

بازي حكم



همه چيز از يه بطری بازی شروع شد . . . !
كمی بعد از نيمه شب . . . !
روی يك ميز شش نفره همه مست و خراب . . . !
بطری چرخيد ، چرخيد و چرخيد . . . !
همه چشمها به چرخشش بود . . . !
... حركتش كم شد . . . !
كم تر و كم تر . . . !
تا بالاخره ايستاد . . . !
سرش به طرف من بود به هر حال من بايد اطاعت می كردم . . . !
با چشم مسير سر تا انتهای بطری رو طی كردم . . . !
آخرش رسيد به اون . . . !
نگاهم كرد و خنديد . . . !
بلند بلند می خنديد . . . !
دليل خنده هاش رو نمی فهميدم تا اينكه ساكت شد و خيره به من . . . !
به لباش چشم دوخته بودم منتظر اينكه بگه . . . !
رو دستات راه برو يا صورتت رو با سس بشور . . . !
يا يه چيزی مثل همينا . . . !
كه يهو كوبيد روی ميز و ابرو هاشو تو هم كرد . . . !
گفت : حـكـم . . . !
"عاشقم شو" . . . !
و من بايد عمل می كردم اين قانون بازی بود . . . !


هیچ نظری موجود نیست: